صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۲۹۰

۱

صد شکر فارغم ز تماشای باغ و راغ

کز یاد گلرخی است مصفا دلم چو باغ

۲

صد چاک باد همچو گل از نیش خار غم

هر دل ز عشق یار ندارد چو لاله داغ

۳

دارند جلوه ماه و شان پیش یار من

گر پیش آفتاب دهد روشنی چراغ

۴

از زلف او سراغ دل خویش میکنم

آری کند ز گمشده اش هر کسی سراغ

۵

جانم ز زهد خشگ ملولست ساقیا

لطفی کن وزباده مرا ساز تر دماغ

۶

یکباره از دو جرعهٔ می‌سوخت هستیم

ساقی چه باده بود مرا ریخت در ایاغ

۷

پیوسته نام می‌بری از خویشتن صغیر

گر عاشقی ز خویش نداری چرا فراغ

تصاویر و صوت

نظرات