
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۰۱
۱
ما میکشان چو بادهٔ گلنار میزنیم
مستانه خویش بر در و دیوار میزنیم
۲
ساقی گواه ماست که چون باده میکشیم
خمخانهٔ سپهر بیک بار میزنیم
۳
حاجی به صدام ید در کعبه میزند
ما نیز حلقه بر در خمار میزنیم
۴
با اینکه جان محاط محیط غم است باز
کوس طرب به گنبد دوار میزنیم
۵
مائیم از قبیلهٔ منصور و همچو او
ما نیز حرف خود به سر دار میزنیم
۶
مائیم و عشق و شاهد و کیفیت شهود
اقرار را به تارک انکار میزنیم
۷
ای شیخ دست خویش فروکش من و صغیر
بوس ار زنیم بر لب دلدار میزنیم
نظرات