
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۰۲
۱
من آن نیم که ز سوی تو رو بگردانم
رخ نیاز از این خاک کو بگردانم
۲
بهر طرف نگرم روی تست در نظرم
کجا توانم از این روی رو بگردانم
۳
بخاک کوی تو جان دادن آرزوی منست
گمان مبر دل از این آرزو بگردانم
۴
بیاد لطف تو ریزم سرشگ از دیده
بسوی کشت خود این آب جوبگردانم
۵
ز غیر وصل تو لب بستهام که نتوانم
زیان مگر که بدین گفتگو بگردانم
۶
مرا مهی است بروی زمین که مهر فلک
گرم بدست فتد دور او بگردانم
۷
ز روی زشت بگردانم از نظر شاید
سفاهت است ز روی نکو بگردانم
۸
مگو صغیر بهل خوی عشقبازی را
میسرم نشود طبع و خو بگردانم
نظرات