
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۱
۱
همیشه موی تو در پیچ و تاب میبینم
وز آن بگردن دلها طناب میبینم
۲
نمی شود دمی از خواب بخت من بیدار
مگر شبی که جمالت بخواب میبینم
۳
بدور چشم تو ای شوخ حال مردم را
بسان حالت مستان خراب میبینم
۴
چرا بغیر دهم نسبتش که من بجهان
ز چشم مست تو هر انقلاب میبینم
۵
بده ز آتش میهستیم بباد که من
بنای عالم خاکی بر آب میبینم
۶
نصیب اهل خرد نامرادیست ولی
همیشه بی خردان کامیاب میبینم
۷
صغیر تا زدهام دم ز فاتح خیبر
به روی دل همه دم فتح باب میبینم
نظرات