
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۱۳
۱
ای قبلهٔ جان ما چو بکوی تو رسیدیم
تسبیح بیفکنده و زنار بریدیم
۲
پا بر سر بازار محبت چو نهادیم
با نقد دل و دین غم عشق تو خریدیم
۳
از جان و سرو مال و خرد مذهب و آئین
هر پرده که بد حایل ما و تو دریدیم
۴
اندر صفت حسن هر آن نکته که خواندیم
معنی همه در صورت زیبای تو دیدیم
۵
آخر به کمند سر زلف تو فتادیم
زان پس که بهر بام نشستیم و پریدیم
۶
کردیم فراموش حدیث دو جهان را
تا یکسخن از آن لب جانبخش شنیدیم
۷
بر خاک در پیر مغان سر چو نهادیم
مانند صغیر از دو جهان پای کشیدیم
نظرات