
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۲۹
۱
ببوسهٔ لب ساقی بس آرزو دارم
بسان شیشهٔ میگریه در گلو دارم
۲
بیاد چاک گریبان یار و غبغب او
همیشه سر بگریبان غم فرو دارم
۳
چه صورتی تو که من در تو خویش مینگرم
بدان قیاس که آئینه روبرو دارم
۴
ز داغ لاله رخان من که دیدهام دریاست
کجا هوای گلستان کنار جو دارم
۵
بنزد خلق اگر خوارم این بس است مرا
که پیش اهل خرابات آبرو دارم
۶
صغیر من سگ درگاه شیر یزدانم
همیشه دیدهٔ امید سوی او دارم
نظرات