صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۳۴۳

۱

بس بدل هست خیال رخ نیکوی توام

همه جا جلوه کند پیش نظر روی توام

۲

شادم از اینکه بتیغ تو شدم کشته ولی

هست شرمندگی از رنجش بازوی توام

۳

بخدا یافته‌ام معنی آزادی را

تا گرفتار کمند سر گیسوی توام

۴

رشتهٔ عشق تو درگردن من زنجیریست

که بهر حال که روم باز کشد سوی توام

۵

من که صیدم نتوانست کند شیر فلک

کرد خوش صید به تیر نگه آهوی توام

۶

پا ز کویت نکشم ور بجنان خوانندم

که بود ز جنان خاک سر کوی توام

۷

نه ز ایمان نه کفرم دگر آگه چو صغیر

روز و شب بس بغم روی تو و موی توام

تصاویر و صوت

نظرات