صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۳۵۷

۱

هرکس ندیده غارت و یغمای ترکمن

ببند اسیر بردن و تاراج تُرک من

۲

دانم که دل از او نتوانم دگر گرفت

مشکل بود اسیر گرفتن ز ترکمن

۳

گفتم مگر دو اسبه گریزم ز دست غم

آن هم نشسته بود چو دیدم به تَرک من

۴

از من که تَرک جان بنمودم به راه یار

غیر از وفا چه دید که بنمود تَرک من

۵

با تاج شه صغیر برابر نمی‌کنم

این افسر نمد که تو بینی به تَرک من

تصاویر و صوت

نظرات