
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۶
۱
پایهٔ آمال محکم در جهان کردن چرا
خویش را غافل ز مرگ ناگهان کردن چرا
۲
خلقت باغ جنان بهر تو شد ای بیخبر
اندرین ویرانه چون جغد آشیان کردن چرا
۳
پای لنگ و راه دور و تن ضعیف وتوشه کم
اینقدر بار گناه خود گران کردن چرا
۴
مرکب نفس اردهی جولان لگدکوبت کند
این شرارت پیشه آزاد از عنان کردن چرا
۵
حب دنیا بت بود دل خانهٔ حق ای عجب
در درون خانهٔ حق بت نهان کردن چرا
۶
مرگ لایستأخرونست و لایستقدمون
عمر طی بیهوده در وقت امان کردن چرا
۷
خلق را دانی چو عاجز در گذر از زید و عمر
شرح عجز خویش نزد این و آن کردن چرا
۸
پخته شو خامی بنه تا ایمن از آتش شوی
همچو گندم سینه چاک از بهر نان کردن چرا
۹
ناتوانی ها تو را بعد از توانائی بود
بی مروت ظلم بر هر ناتوان کردن چرا
۱۰
گوش کن پند صغیر و مردم آزاری مکن
زانچه رنجد از تو یکدل آنچنان کردن چرا
نظرات