
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۶۰
۱
نگذاشت غم تنگ دهانت اثر از من
جز نام بجا نیست نشان دگر از من
۲
برقی است خیال تو که بر خرمن جانم
هرگاه زند هیچ نماند اثر از من
۳
بیرون نروم از خط فرمان تو هرگز
مانند قلم گر زنی ایدوست سر از من
۴
پرواز کنم باز به یاد لب بامت
صد بار فلک گر شکند بال و پر از من
۵
رخسار تو بنمایش ای اختر مسعود
جوید کس اگر قبلهٔ شمس و قمر از من
۶
بردم بر دل قصهٔ دیوانگی خویش
دیدم بود آن غمزده دیوانهتر از من
۷
از دشمنی خلق جهانم سر مویی
غم نیست اگر دوست نگیرد نظر از من
۸
حاجی سفر کعبه و طوف حرم از تو
طوف حرم بن عم خیرالبشر از من
۹
خوش پیشهٔ من مدح علی گشته صغیرا
صد شکر که آید بظهور این هنر از من
نظرات