صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۳۶۵

۱

ای دل من مبتلا در خم گیسوی تو

خون رود از دیده‌ام ز حسرت روی تو

۲

ز کشتنم نیست غم ولی از آنم ملول

که میرسد زین عمل رنج ببازوی تو

۳

نشسته‌ام منتظر بلکه صبا آورد

بخانهٔ من بمن ز کوی تو بوی تو

۴

ز تیر مژگان تو دل ار برد جان چه سود

که بسته راه گریز خنجر ابروی تو

۵

قامت دلجوی تو سرو خرامان من

سرو خرامان من قامت دلجوی تو

۶

ز فرط رفعت یقین بچرخ پهلو زند

گر بنشیند صغیر دمی به پهلوی تو

تصاویر و صوت

نظرات