صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۳۸

۱

ای قوی پنجه که بازوی تواناست ترا

دست گیر از ضعفا پای چو برجاست ترا

۲

کن مهیا ز وفا خواستهٔ محرومان

ای که ناخواسته هرچیز مهیاست ترا

۳

جرعهٔی هم بحریفان تهی کاسه ببخش

ای که پر می قدح و ساغر و میناست ترا

۴

ای به هر دایره پرگارصفت سرگردان

بشنو این نکته که آن حل معماست ترا

۵

حاجت خویش بمحتاج دگر عرضه مکن

از خداوند طلب هر چه تقاضاست ترا

۶

دوش پیر خردم گفت ز احمق بگریز

گرچه در موعظه انفاس مسیحاست ترا

۷

بی دلیلت نشود ره سر موئی نزدیک

گرچه هر مو قدم بادیه پیماست ترا

۸

سوی معراج وصالت نبود بال عروج

تا ز قید من و ما سلسله برپاست ترا

۹

چون طبایع بتفاوت شده ایجاد صغیر

مصلحت با همه کس رفق و مداراست ترا

تصاویر و صوت

نظرات