
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۴۱۵
۱
قاصد کویش دلا تا نالهٔ شبگیر کردی
دست در گیسوی مشگینش بدین تدبیر کردی
۲
بعد عمری صبح و صلش گشت طالع میندانم
در کدامین شب تو ای آه سحر تاثیر کردی
۳
خسروا خیل غمم در ملک دل بهر چه تازی
خود تو این ویرانه را از غمزهئی تسخیر کردی
۴
پیش از آن کافتد بگیسویت دل من بدفراری
منتت دارم که این دیوانه را زنجیر کردی
۵
عاشقانت را فکندی گه در آب و گه در آتش
بین چها در عالم از این حسن عالمگیر کردی
۶
هم دهم شرح جفایت هم کنم وصف وفایت
خانهها ویران نمودی تا یکی تعمیر کردی
۷
وصف ابرویت صغیر خسته جان میگفت و غافل
قافیه مجهول گشت و دست بر شمشیر کردی
نظرات