صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۴۶

۱

آنکه مانند تواش یار دل آزاری هست

چون منش دیده خون بار و دل زاری هست

۲

نازم آن چشم فریبنده بیمار تو را

که بهر گوشه ز هجرش دل بیماری هست

۳

دورم از خود کنی و شادم از اینرو که شود

از تو ثابت که بعالم گل بیخاری هست

۴

چه بخوانی چه برانی من و خاک در تو

کافرم گر بجهان غیر توام یاری هست

۵

مدعی گوی به بیند دو رخ خوب تو را

گر بشق القمر احمدش انکاری هست

۶

ناصحم گفت کند عشق ز هر کارت باز

بگمانش که بجز عشق مرا کاری هست

۷

تا ابد زنده توان بود به آثار نکو

آن نمرده است کز او اسمی و آثاری هست

۸

روز خوش نیز تو در خواب نخواهی دیدن

ای که شب از ستمت دیده بیداری هست

۹

چون توانی بکن آنروز که نتوانی یاد

کز پی روز سپید تو شب تاری هست

۱۰

نیست در دست تو گر درهم و دینار صغیر

به ز گنج گهرت دفتر اشعاری هست

تصاویر و صوت

نظرات