صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۵۰

۱

زنده نبود آنکه او را معرفت در کار نیست

مرده پندارش که هیچ از عمر برخوردار نیست

۲

معرفت موقوف دیدار است و بس یا للعجب

چو نشود عرفان حق حاصل اگر دیدار نیست

۳

عالم ایجاد از روی مثل آئینه ایست

واندر آن آئینه پیدا جز جمال یار نیست

۴

سرمهٔ تحقیقت ار بخشد بچشم دل ضیاء

غیر او بینی در این دیر کهن دیار نیست

۵

دفع پندار من و ما کن ز خود او را ببین

کاین من و ما در حقیقت هیچ جز پندار نیست

۶

راستی کیفیت منصور ثابت می کند

اینکه جای حرف حق جز بر فراز دار نیست

۷

بذل جان کردند مردان بهر حرف حق صغیر

بی‌خودان را ترک جان بهر خدا دشوار نیست

تصاویر و صوت

نظرات