
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۵۱
۱
گرچه در پیش نظر قطره قرین بایم نیست
لیک در اصل یم و قطره جدا از هم نیست
۲
آدمی گنج الهی است که در بحر وجود
گوهری نیست که در آب و گل آدم نیست
۳
پی باسرار دل کس نتوان برد بلی
اندرین خانه کسی غیر خدا محرم نیست
۴
هر که دانست بنادانی خود کرد اقرار
هیچ کس باخبر از کیفیت عالم نیست
۵
نفس پیر خرابات بنازم که سحر
نفس باد صبا بی مددش خرم نیست
۶
تا که از هستی عاشق سر موئی باقی است
رشتهٔ عشق هنوزش ببتان محکم نیست
۷
نکند ناله گر از درد صغیر این نه عجب
دم از آن بسته که او را بجهان همدم نیست
نظرات