
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۵۴
۱
بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست
چرا بسوی منت از کرم نگاهی نیست
۲
من از جفای تو بر درگه تو مینالم
کجا روم چکنم جز توام پناهی نیست
۳
بگفتیم ز کمندم بجوی راه فرار
بجز بسوی تو از هیچ سوی راهی نیست
۴
کس از تو رو نتوانست درگریز آرد
که در احاطه حکمت گریزگاهی نیست
۵
ملوک را سر ذلت بر آستانهٔ توست
بلی بغیر تو در ملک پادشاهی نیست
۶
اگر به قهر کشی ور به لطف بنوازی
سئوال معترض و حکم دادخواهی نیست
۷
صغیر جز تو ندارد مراد و منظوری
بصدق دعوی او از تو به گواهی نیست
نظرات