
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۸۱
۱
گر از حبیب طلب میکنی سوای حبیب
برو برو که نیی لایق لقای حبیب
۲
من و هرآنچه که باشد فدای آن عاشق
که کرد غیر حبیب آنچه بر فدای حبیب
۳
کسان که محو حبیبند نیستند آگه
نه از جفای حبیب و نه از وفای حبیب
۴
من از حبیب نخواهم جز او وگر خواهم
نخواهم آنچه نباشد در آن رضای حبیب
۵
نمانده غر دلی بهر من بجا وین هم
نگاهدارمش از آنکه هست جای حبیب
۶
چنان شدم که اگر بودمی دوصد سر و جان
بدوستی قسمت انشاندمی بپای حبیب
۷
برو چراغ محبت بدل فروز آنگاه
چو آفتاب ببین روی دلربای حبیب
۸
من آن صغیر که بودم نیم بمردم وداد
حیات تازه مرا لعل جانفزای حبیب
نظرات