صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۴ - علم و عمل

۱

چون به ازل طرح جهان ریختند

عالم و عمل را بهم‌ آمیختند

۲

بهر بشر هست دو پر در مثل

زان دو یکی علم بود یک عمل

۳

زین دو پر آن مرغ بلند آشیان

شاید اگر بگذرد از آسمان

۴

عالم عاری ز عمل ابتر است

مرغ نه بل جانور یک پر است

۵

مقصدم از علم و عمل صنعت است

کان به جان سلم هر ملت است

۶

ملک ز صنعت اگر آباد نیست

خاطر ملت نفسی شاد نیست

۷

بهر تعالی همه خلق جهان

پای نهادند بدین نردبان

۸

علم برای عمل‌ آموختند

ثروت و علم و شرف اندوختند

۹

مدرسهٔ علم و عمل ساختند

مرکب همت به فلک تاختند

۱۰

مدرسه باید که ز روی اساس

باز نماید ز فنون هم کلاس

۱۱

تا که محصل به تقاضای ذوق

وارد فنی شود از روی شوق

۱۲

صنعتی از خویش کند ابتکار

صاحب عنوان شود و افتخار

۱۳

ماحصل عمر خود آرد بکف

نام نکو یابد و جاه و شرف

۱۴

نی که شود زحمت بی‌حاصلش

مایهٔ درد سر و رنج دلش

۱۵

یا که ز تحصیل چو یابد فراغ

پر شودش از می‌شهوت ایاغ

۱۶

میز دوائر طلبد بهر کار

رشوه دهد تا که شود رشوه خوار

۱۷

مغلطه در‌ امر محقق کند

ناحق و حق را حق و ناحق کند

۱۸

خود نه همین خفت و ذلت برد

کآبروی دولت و ملث برد

۱۹

هست موظف بشر اندر جهان

کار کند بهر خود و دیگران

۲۰

از ره پیوستگی و‌ امتزاج

نوع بشر راست به هم احتیاج

۲۱

علم و عمل باید و کسب و هنر

تا که دهد دست رفاه بشر

۲۲

علم طلب بهر وطن پروری

نی پی خود خواهی و تن پروری

۲۳

علم طلب کاسب بازار باش

مسگر و آهنگر و نجار باش

۲۴

علم طلب واقف اسرار شو

تاجر و داروگر و عطار شو

۲۵

جان برادر ز صغیر این نیوش

بهر عمل در طلب علم کوش

۲۶

خواهی اگر عاقبت خود بخیر

راحت خود کم طلب از رنج غیر

تصاویر و صوت

نظرات