
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۳۲ - سؤال موسی
۱
موسی عمران به مناجات حق
گفت که ای هست کن ما خلق
۲
ای همه ذرات تو را در سجود
ذاکر ذکر تو لسان وجود
۳
انفس و آفاق ستایندهات
پیر و جوان شاه و گدا بندهات
۴
گرچه روا نیست ز من این مقال
شرم همی آیدم از این سؤال
۵
لیک چو آن از پی دانستن است
جرئت اظهار وی اندرمن است
۶
گر که تو را بود خدایی چسان
بندگیش را تو به بستی میان
۷
در همه اعمال کدامین عمل
سرزدی افزون ز تو ای بیبدل
۸
گفت حقش شاهد حال توام
باخبر از سر سؤال توام
۹
گر که خدا بود مرا بیگمان
خدمت خلقش بگزیدم ز جان
۱۰
بندگی آوردمش اینسان به جا
کردم از این خدمتش از خود رضا
۱۱
زین سخن موسی عمران به طور
و آنچه که فرمود خدای غفور
۱۲
گشت محقق که بود در جهان
بندگیش بندگی بندگان
۱۳
بندگی حق به حقیقت صغیر
خدمت خلق است بجان در پذیر
نظرات