
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۶۰ - حکایت
۱
به رستم چه خوش گفت فرزانه زال
که ای پور نام آور بیهمال
۲
مترس از دوصد مرد شمشیرزن
بپرهیز از آه یک پیرزن
۳
که تیغ یلان را سپر حایل است
وزان تیر پنهان شدن مشکل است
۴
ز قد کمان وار بس تیر آه
که در یک نفس رفته صد میل راه
۵
هدف جسته و بر نشان آمده
ز دل گشته پران به جان آمده
نظرات