صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۹ - نصیحت

۱

ای بشر ای تو گنج نهانی

ای بشر ای جهان معانی

۲

در زمین کوکب آسمانی

در قفس طایر لامکانی

تا بکی قدر خود را ندانی

۴

بی‌خودا! با خود آ ، خود رها کن

خود مبین و بخود دیده واکن

۵

دیده روشن بنور خدا کن

دل به اسرار خود آشنا کن

تا کی از خویشتن دورمانی

۷

ای بشر از دو بینی بدرباش

وحدت حق ببین با نظر باش

۸

یک دل و یک جهت با بشر باش

با بشر بد مکن با خبر باش

کانچه دادی همان می‌ستانی

۱۰

ای بشر کین و شر تا کی و چند

کین و شر با بشر تا کی و چند

۱۱

فتنه در بحر و بر تا کی و چند

دشمن یکدگر تا کی و چند

بس کن آخر از این دل گرانی

۱۳

ما گروه بشر هرچه هستیم

در مقام ار به اوج ار به پستیم

۱۴

عضو هم چون سروپا و دستیم

در دورنگی چو از هم گسستیم

سخت از آن شد بما زندگانی

۱۶

آن رهی کان طریق رشاد است

اتحاد اتحاد اتحاد است

۱۷

چون ز خلقت محبت مراد است

هر سخن کان بضد و داد است

زان حذر بایدت تا توانی

۱۹

ای بشر شو رهین محبت

جان و دل کن قرین محبت

۲۰

بلکه باز آ بدین محبت

تا رهی با یقین محبت

چون صغیر از غم بدگمانی

تصاویر و صوت

نظرات