سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۱۱

۱

چون جرم گنه وفاست ما را

هر نوع کشد سزاست ما را

۲

از خنجر خویش خون ما ریخت

زین بیش چه خونبهاست ما را

۳

هر وقت که با رقیب بنشست

در محفل خویش خواست ما را

۴

یکبار به بزم خویش ننشاند

نوعی که سزای ماست ما را

۵

چندانکه چو بدر حسنش افزود

مانند هلال کاست ما را

۶

از ما شده مدعی گریزان

داند که چه مدعاست ما را

۷

دارد سر قتل ما و در سر

غافل که همین هواست ما را

۸

در عشق (سحاب) هر که از خویش

بیگانه شد آشناست ما را

تصاویر و صوت

نظرات