
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۰
۱
با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا بگذرد
دردا که سیل اشک ما نگذارد آنجا بگذرد
۲
دیدارت ای بیدادگر افتد بفردای دگر
مانند امروزم اگر دور از تو فردا بگذرد
۳
با لعلت ای عیسی نفس کآب حیاتست آن وبس
ظلم است اگر بر یاد کس نام مسیحا بگذرد
۴
غیر ای نگار تندخو برتابد از مهر تو رو
گر بگذرد یکدم بر او نوعی که بر ما بگذرد
۵
از دیدنت سهل است این گر بگذرد زاهد ز دین
شاید گرت ای نازنین بیند ز دنیا بگذرد
۶
نارد گذار آن ماه رو سویم زخوف عیب جو
ور بگذرد از بیم او شادم که تنها بگذرد
۷
تا دور گشتم ز آن پری گشتم ز خواب و خور بری
ز آنم (سحاب) اشک از ثری آه از ثریا بگذرد
تصاویر و صوت

نظرات