
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۱
۱
گر یار بحالم نظری داشته باشد
باشد که زحالم خبری داشته باشد
۲
آن ماه مقامش بفلک هست که چون ماه
از شعله ی آهم حذری داشته باشد
۳
گفتی سحر آیم ز وفا در برت اما
مشکل ز پی امشب سحری داشته باشد
۴
گویند کسی از بر یار آمده یا رب
از آمدن او خبری داشته باشد
۵
از عشق تو و چشم ترم آگهی آن راست
از عشق کسی چشم تری داشته باشد
۶
هرگز نبود شکوه ز بیداد سپهرش
هر کس چو تو بیدادگری داشته باشد
۷
گو داشته باشد کسی آن چشم مپندار
طرز نگهش را دگری داشته باشد
۸
جان داد (سحابش) بامیدی که پس از مرگ
گاهی بمزارش گذری داشته باشد
تصاویر و صوت

نظرات