
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۹
۱
نیند طالب می عاشقان که خوردستند
زجام عشق شرابی که تا ابد مستند
۲
به روی مدعی آن در که سالها بستم
به حرف مدعی آخر به روی ما بستند
۳
به فیض عشق در آغاز عاشقی دانم
هزار نکته که اهل جهان ندانستند
۴
چه گونه وصل میسر شود که میل بتان
بود به سیم و زر و عاشقان تهیدستند
۵
به پیش اهل خرد صعب تر بگویم چیست
ز نیستی کسان اینکه ناکسان هستند
۶
اگر غم تو به مردن رود زدل بیرون
خوش آن کسان که بمردند و از غمت رستند
۷
دگر (سحاب) زجور بتان چه اندیشم
که کرده اند به ما آنچه می توانستند
نظرات