
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۷
۱
ز روی پردگی ما چو پرده بر گیرند
به روی پرده نکویان پرده در گیرند
۲
چنانم از ستمت کز پی تسلی خویش
بلا کشان تو از حال من خبر گیرند
۳
به آب عفو بشو جرم عالمی ورنه
شراره ی که تر و خشک جمله در گیرند
۴
گر این بود ره عشق تو سالکان طریق
سراغ منزل از این راه پر خطر گیرند
۵
گرفتم اینکه توان بست دل به غیر تویی
کدام دل که توانند از تو بر گیرند
۶
هنوز تازه بود داستان عشق (سحاب)
هزار بار گر این قصه مختصر گیرند
نظرات