سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۱۴۸

۱

دل کز اینگونه ز هجران تو خون خواهد شد

حال دل بیتو توان یافت که چون خواهد شد

۲

خط او سرزد و اکنون بسر کوی ویم

اعتباریست که هر روز فزون خواهد شد

۳

شوق آن زلف چو زنجیر که من می بینم

میل خلقی همه آخر به جنون خواهد شد

۴

تا سر زلف دلاویز تو را هست سکون

کی علاج دل بی صبر و سکون خواهد شد

۵

وقتی این جان ز تن خسته برون خواهد رفت

دلبرم با خبر از حال درون خواهد شد

۶

حسن او را شده هنگام زوال و به (سحاب)

گر نشد مایل ازین پیش کنون خواهد شد

تصاویر و صوت

نظرات