
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
اگر زین پیش بر دستم دلی بود
از او هر لحظه پایم در گلی بود
۲
فتد دیوانه از زنجیر و افتاد
به زنجیر تو هر جا عاقلی بود
۳
ز ضعف پیری آسان کرد چشمم
از او در کار دل هر مشکلی بود
۴
نیم آگه ز دل دانم قتیلی
به خون غلطان ز تیغ قاتلی بود
۵
حدیث سرو آزادی شنیدم
چو دیدم از غمت پا در گلی بود
۶
بهای بوسه می خواهد چه بودی
که نقد جان متاع قابلی بود
۷
دلیل سالکان می گشت خضری
طریق عشق را گر منزلی بود
۸
(سحاب) آمد به یاد من چو دیدم
که گردی در قفای محملی بود
تصاویر و صوت

نظرات