
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
کی ز امتداد روز قیامت حذر کند
هر کس که در فراق شبی را سحر کند
۲
بر ناورد خدنگ خود از سینه ام مباد
دل از شکاف سینه بر او یک نظر کند
۳
یک ناله می کشم ز جفای تو در پی اش
صد ناله ی دگر که مبادا اثر کند
۴
آن را که سر به خاک نیفتد ز تیغ تو
از شرم چون به حشر سر از خاک بر کند
۵
این آب چشم خلق به کویش همیشه نیست
وقتی رسد کز آتش آهم حذر کند
۶
با داستان عشق تو فرزانه عاشقی
کافسانه های هر دو جهان مختصر کند
۷
تا بی خبر ز خود کندم وقت دیدنش
اول مرا ز مژده ی وصلش خبر کند
۸
فریاد اگر (سحاب) به دارای دادگر
فریاد از جفای تو بیدادگر کند
تصاویر و صوت

نظرات