
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۱۸۵
۱
آورده ام بکف باز زلف نگار دیگر
با بیقرار دیگر دادم قرار دیگر
۲
خطش دمید و رفتم از گلستان کویش
چون این خزان ندارد از پی بهار دیگر
۳
گر باز روزگارم خواهد که تیره سازد
کو فرق دارد امروز با روزگار دیگر
۴
آنکس که بود زین پیش در ششدرغم تو
گو با حریف دیگر بازد قمار دیگر
۵
آنکس که روی او بود از او بخون نگارین
اکنون بدل نگارد مهر نگار دیگر
۶
او در خیال کآرد بار دگر بدامم
من شاد از اینکه در دام دارم شکار دیگر
۷
خواهد برد دگر بار چون پیش کارم از کار
غافل که من گرفتم در پیش کار دیگر
۸
چشمی که بود روشن دایم ز خاک راهی
اکنون (سحاب) باز است در رهگذار دیگر
تصاویر و صوت

نظرات