سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۱۸۹

۱

مردیم و دل ز دست غمش در فغان هنوز

جان رفته و نرفته غم او زجان هنوز

۲

با آنکه خاک شد تنم از دست آسمان

دست جفاز من نکشد آسمان هنوز

۳

دانی مگر که حسن تو زایل نشد ز خط

کز عاشقان خود گذری سر گران هنوز

۴

چندی اگر چه پیرو زاهد شدم زجهل

دارم امید عفو ز پیر مغان هنوز

۵

عادت نگر که محفل وصل است و بزم عیش

جانم به ناله است و دلم در فغان هنوز

۶

شد عمر و شکوه ات به لب اما نگفته ام

از سر گذشت جور تو یک داستان هنوز

۷

اول به تیغ عشق تن من به خون تپید

ترکی نبسته تیغ جفا در میان هنوز

۸

آن روز گشت بلبل گلزار عشق دل

کز گل نبود نام و زبلبل نشان هنوز

۹

دست تو چون بدامن آن گل رسد (سحاب)؟

ننهاده پا به گلشن او باغبان، هنوز

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۱۳۶

نظرات