سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۲۰۴

۱

گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش

گو شرح ناتوانی من تا توانیش

۲

بلبل که خوش دلی به چمن بسته در بهار

گو غافلی ز آفت باد خزانیش

۳

ز اهل هوس نکرده مرا فرق تا زخط

زایل نگشت دلبر من دلستانیش

۴

چندان گرفته دل به غمش خو که پیش او

عیشی است جاودانه غم جاودانیش

۵

خطش اگر دمید چه حاصل که از غرور

با عاشقان بجاست همان سرگرانیش؟

۶

با هر که مهربان کشد او را زرشک غیر

یا رب نصیب کس نشود مهربانیش

۷

ای همنشین بگوی که در بزم ماست غیر

شاید به این وسیله به محفل کشانیش

۸

دارم طمع که از عوض بوسه ای دهم

این نقد جان که او نستد رایگانیش

۹

ساقی زروی دختر رز پرده بر گرفت

یا از رخ (سحاب) زر از نهانیش

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۱۴۸

نظرات