
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۲۴
۱
از تغافل یا تو را با خویش مایل میکنم
یا برون مهر تو را یک باره از دل میکنم
۲
گر به جا خوی برآرد خون ز چشمم دور نیست
زر تیغ از بس که شرم از روی قاتل میکنم
۳
هر زمان بر سینه از ناخن گشایم رخنهها
چارهها بنگر که بهر تنگی دل میکنم
۴
میکنم یا دل به آسانی ز مهر روی تو
یا که بر خود کار را یک باره مشکل میکنم
۵
ایمنند از گمرهی واماندگان کاروان
چون جرس تا ناله در دنبال محمل میکنم
۶
اینکه ترک عاشقی کردم نه از وارستگی است
امتثال حکم شاهنشاه عادل میکنم
۷
شهنشان فتحعلیشاه آنکه شرم آرد (سحاب)
چون به دریا ابر دستش را مقابل میکنم
تصاویر و صوت

نظرات