
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۳۰
۱
خواهم اگر به کوی تو خاکی به سر کنم
باید نخست چاره ی این چشم تر کنم
۲
گوید مخواه ناله در آن دل اثر ز من
کآن سنگ خاره نیست که در وی اثر کنم
۳
از سنگ جور چون پردش طایری ز بام
من شکر از شکستگی بال و پر کنم
۴
آن به که با حدیث غم آن جهان جان
افسانه های هر دو جهان مختصر کنم
۵
امشب غم تو تا سحرم گر امان دهد
شاید که چاره اش به دعای سحر کنم
۶
تا شوق این نوید هلاکم کند (سحاب)
گوید پس از هلاک به خاکت گذر کنم
نظرات