سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۲۳۱

۱

بر سر نازش در آن کو با رقیبان نیستم

در ره عشق این مخواه از من که من آن نیستم

۲

زین خوشم کز بس که با من در خیال دشمنی است

هر کجا هستم ز چشم دوست پنهان نیستم

۳

در بهای بوسه ی جان بخش جان خواهی ز من

جان من اکنون که میدانی به تن جان نیستم

۴

آن مه افزون است در حسن از مه کنعان ولی

من به طاقت در غمش چون پیر کنعان نیستم

۵

از جفا کافر مبیناد آنچه با من می کند

نامسلمانی که پندارد مسلمان نیستم

۶

بود آن دستی که بر دامان وصل او کنون

نیست وقتی کز فراقش بر گریبان نیستم

۷

تا به خاک رهگذار یار پی بردم (سحاب)

چون سکندر آرزوی آب حیوان نیستم

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۳۲۹

نظرات