سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۲۳۷

۱

از غم عشقی کز آن آتش به جان انداختیم

ناله ای کردیم و شوری در جهان انداختیم

۲

با سگش تا طرح الفت در میان انداختیم

آتش غیرت جهانی را به جان انداختیم

۳

برقی از بخت بد ما بر خس و خاری نتافت

تا در این گلزار طرح آشیان انداختیم

۴

پیش از این کاین ناله بخشد سودی از بیطاقتی

ناله ها کردیم و خود را از زبان انداختیم

۵

آه کز لعلت چو عمری جاودانی یافتیم

بی تو خود را بلای جاودان انداختیم

۶

در دل او رخنه ی کردیم ز آه نیمه شب

خوش به تاریکی خدنگی بر نشان انداختیم

۷

آخر از بی‌طاقتی ز افسانهٔ شیرین‌لبی

نکته‌ای گفتیم و شوری در جهان انداختیم

۸

تا طبیب ما (سحاب) آمد به بالین خویش را

بر دواج ناتوانی ناتوان انداختیم

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۱۷۳

نظرات