
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۴۹
۱
مپندار نا شادی یار دارم
یک امشب که با او دلی شاد دارم
۲
چه سازیم با هم که نه تاب افغان
تو داری نه من تاب بیداد دارم
۳
گرفتار سرو چمن قمری و من
گرفتاری سرو آزاد دارم
۴
طمع بین که با مدعی چون ستیزم
از آن بی وفا چشم امداد دارم
۵
حرامم بود گر کنم یاد گلشن
فراغی که در دام صیاد دارم
۶
دهی گرز فریاد داد ضعیفان
کی از ضعف قدرت به فریاد دارم
۷
زحرمان شیرین لبی آن چنانم
که حسرت بر احوال فرهاد دارم
۸
به رغم سپهر است و ناشادی او
(سحاب) ار دمی خویش را شاد دارم
تصاویر و صوت

نظرات