
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۰
۱
باز بر درگهت ای مایهٔ ناز آمدهام
خشمگین رفته به صد عجز و نیاز آمدهام
۲
رفتن از رشک رقیب آمدن از غایت شوق
بارها رفتهام از آن در و بازآمدهام
۳
کردهام طی به امید ره شوقت رحمی
که از آن مرحلهٔ دور و دراز آمدهام
۴
در عیارم نتوان گفت که مانده است غشی
بس که در بوتهٔ حرمان به گداز آمدهام
۵
این هم از شعبدهٔ او که درین کو به پناه
از جفای فلک شعبدهباز آمدهام
۶
گرنه بیگانه شماریم چرا در نظرت
آشنا ای بت بیگانهنواز آمدهام
۷
بلبلآسا دگر از این غزل تازه (سحاب)
در گلستان سخن نغمه طراز آمدهام
نظرات