
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۱
۱
هرگز نیافت کس اثری در ترانهام
جز اینکه سوخت خار و خس آشیانهام
۲
نبود زبان که آگهت از سوز دل کنم
این شعله بین که میکشد از دل زبانهام
۳
یک ره چو بوسم آن لب شیرین که نیست خوش
با عمر جاودانه غم جاودانهام
۴
هر شامگه روم ز پیشی تا در سرای
شاید شبی ز لطف بخواند به خانهام
۵
گویم به هرکسی که رسم شرح حال خویش
باشد یکی به پیش تو گوید فسانهام
۶
کرد آگهم زمانه ز جور بتان (سحاب)
تا شکوه هر زمان نبود از زمانهام
تصاویر و صوت

نظرات