سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۲۵۲

۱

گرچه در باغ سر کوی تو ای گل خارم

تا به کوی توام از باغ جنان بیزارم

۲

ای که گفتی به چه کاری نگذشته است هنوز

در غمت کار من از کار ولی در کارم

۳

هم علاج من بیمار تواند گرچه

چشم بیمار تو کرده است چنین بیمارم

۴

شادمان هر شبی از کوچه ی او می آیم

تا ندانند که نبود به حریمش بارم

۵

شد دل آزار تر از زاری بی حاصل دل

ای دل زار زافغان تو در آزارم

۶

ساغر باده چو گردید لبالب نگذاشت

لب بی توبه شود فارغ از استغفارم

۷

می توانم نکنم در غم او ناله (سحاب)

خاصه با درد کم و حوصله بسیارم

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۱۸۲

نظرات