
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۶۰
۱
جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم
کس را بجز او صاحب این خانه ندانم
۲
امروز که گویند تو در خانه ی مائی
از بی خودی شوق ره خانه ندانم
۳
از خال تو افتاده بدام ار چه بود باز
مرغ دل من مایل این دانه ندانم
۴
عیبم مکنید ار رهم افتاد به مسجد
کامروز زمستی ره میخانه ندانم
۵
عجبی عجب از تو به مرا هست و علاجش
جز اینکه کشم یک دو سه پیمانه ندانم
۶
افسانه ی بی خواب همی خواهد و اکنون
از من که بجز درد دل افسانه ندانم
۷
زینسان که (سحاب) اینهمه دل بسته به هر موی
جز این که بر آن زلف زند شانه ندانم
تصاویر و صوت

نظرات