سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۲۶۳

۱

تا برده سیه کاری زلف تو زراهم

پیداست که چون میگذرد روز سیاهم

۲

دردا که بمردم به شب هجر و کنون هست

از درد فراق تو بتر شرم گناهم

۳

نه جرأت دیدار و نه یارای نگاهی

گیرم که دهد کس به سر کوی تو راهم

۴

از ابر چه فیضی رسد از برق چه آفت

بر من که در این باغ نروئیده گیاهم؟

۵

صد ناوک دلدوز به ترکش ز چه دارد

ترکی که به خاک افگند از نیم نگاهم؟

۶

خوانند (سحابم) ولی ار فیض من این است

ای وای بر آن تشنه که آید به پناهم

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۱۸۸

نظرات