
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۶۷
۱
پنهان ز مدعی به کناری گرفتهایم
آن زلف بیقرار و قراری گرفتهایم
۲
در زلفش از رقیب نهان کردهایم رخ
برقع به روز از شب تاری گرفتهایم
۳
دانی بتان چه روز بدانند قدر ما؟
روزی که هر یکی پی کاری گرفتهایم
۴
صافیم همچو آیینه با او ولی خطش
تا سر زد از عذار غباری گرفتهایم
۵
نقد دلی و جانی ازین پیش داشتیم
بوسی ز لعل او دو سه باری گرفتهایم
۶
مایل به شادی دل غمناک نیستیم
از بس که خو به ناله و زاری گرفتهایم
۷
آوردهایم دلبر دیگر از او به دست
یاری دگر به یاریِ یاری گرفتهایم
۸
با خود غزال دیگر از او کرده ایم رام
از دام او (سحاب) شکاری گرفتهایم
تصاویر و صوت

نظرات