
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۲۹۲
۱
کردی به اشتباه کسی سوی من نگاه
من هم از آن نگاه فتادم در اشتباه
۲
بنگر جفای چرخ چه آورده بر سرم
کز جور او به کوی تو آورده ام پناه
۳
اشکم چو گل ز چهره ی سرخ تو گشت سرخ
روزم چو شب ز چشم سیاه تو شد سیاه
۴
در پیش دادگر ز تو هر دعوئی که بود
کردیم صلح روز قیامت به یک نگاه
۵
گویی مگر تو حال من ای دل به پیش دوست
کز من کسی به جز تو ندارد بدوست راه
۶
با خلق کرد آنچه خواست دلت کردی آه اگر
خواهند داد خود ز تو در پیش دادخواه
۷
دفع کدام غم کنم از خویشتن (سحاب)؟
یک تن بگو چگونه ستیزد به صد سپاه؟
تصاویر و صوت

نظرات