سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۳۰۱

۱

آن کز دل خود ندیده باشی

رحم است اگر شنیده باشی

۲

ترسم که زخود گذشته باشم

وقتی به سرم رسیده باشی

۳

یا رب چه بود در او به جز مهر

حسنی که نیافریده باشی؟

۴

بی طاقتی دل ای دل دوست

هنگام وصال دیده باشی

۵

در وصل ز بیم هجر گاهی

در سینه اگر طپیده باشی

۶

از ساغر هجر زهر حرمان

آن روز به خون کشیده باشی

۷

از رشته ی صبر و ناخن شوق

گه دوخته گه دریده باشی

۸

خوش آن که شبی به محفل من

پیمانه ی می کشیده باشی

۹

پیمان (سحاب) و عهد اغیار

این بسته و آن بریده باشی

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۲۱۴

نظرات