
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۴
۱
از دست دادخواه اگراینست آه ما
آه ار به داد ما نرسد دادخواه ما
۲
از جرم خون من مکن اندیشه ای به حشر
کآنجا به غیر دل نبود کس گواه ما
۳
صد بار آشیان مرا سوخت برق آه
یک خار کم نکرد به عمری ز آه ما
۴
تأثییر آه ماست که کرده است ایمنش
اندیشه ای که داشت ز تأثیر آه ما
۵
دل هر دم از تو نالد و من عذر خواه او
از این گناه تا که شود عذر خواه ما
۶
گر پرتوی ز ماه بیفتد در آن (سحاب)
هر محفلی که گشته فروزان ز ماه ما
نظرات