
سحاب اصفهانی
شمارهٔ ۶۶
۱
تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست
میتوان گفت که خوش تر زچمن جایی هست
۲
گرچه خواهند از او داد من، اما نتوان
بی سبب کشته شد امروز که فردایی هست
۳
با وجودم به دلی غم نه و تا من هستم
غم نداند که به غیر از دل من جایی هست
۴
جان به کف دارم و دانم به کلافی ندهند
یوسفی را که به هر گوشه زلیخایی هست
۵
حسرت قوت رفتار چه آرد به سرم
چون به کویی نگرم نقش کف پایی هست
۶
شاد از اینم که نداری سر سودای کسی
گرچه در هر سری از عشق تو سودایی هست
۷
سالک راه سخن طبع (سحابست) امروز
اگر این مرحله را مرحله پیمایی هست
تصاویر و صوت

نظرات