سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۸۶

۱

خوش دولتی است وصل تو نعمت حیات

اما دریغ ازین که بود هر دو بی ثبات

۲

خلقی به جستجوی تو دایم به بزم من

وین طرفه تر که من همه شب جویم از خدات

۳

نبود عجب اگر به سر کویت آورند

زاهد ز کعبه روی و برهمن ز سو منات

۴

جز لعل آن که سبزه ی خط سر زده از آن

کی دیده کس نبات کزو سر زند نبات

۵

در بحر عشق غرقم و شادم از اینکه هست

هر موج آبش آیت نومیدی نجات

۶

چشمی که خلق را به تغافل کشد (سحاب)

بنگر طمع که دارم از آن چشم التفات

تصاویر و صوت

نظرات