سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

شمارهٔ ۸۷

۱

درین زمانه به هر گوشه بی زبانی هست

که بر زبان همه را از تو داستانی هست

۲

به آن رسیده جفایت که عاشقان زین پس

نیاورند به خاطر که آسمانی هست

۳

خوشم که قوت آهم نماند و او به گمان

که در جفای وی ام طاقت و توانی هست

۴

ز آب تیغ تو سیراب هر که شد دانست

که آب زندگی و عمر جاودانی هست

۵

گر این بود غم عشقت ز عشق جانانی

غمی بجان نبود هر که را که جانی هست

۶

چه آگهی بود آسودگان محمل را

ز خسته ای که به دنبال کاروانی هست

۷

(سحاب) در بر ما بی دلان دلی هرگز

مجوی خاصه بشهری که دلستانی هست

تصاویر و صوت

دیوان سحاب اصفهانی به کوشش احمد کرمی - سحاب اصفهانی - تصویر ۶۷

نظرات